برخی داستانهای واقعی میتوانند الگویی برای سازمانها باشند تا بتوانند با استفاده از آنها، مشکلات خود را بشناسند و برای آنها چارهجویی کنند. مانیبال (که فیلمی نیز بر اساس آن ساخته شده است) از جمله آنهاست. یک روایت واقعی از «بیلی بین» (با بازی برد پیت) مدیر ناموفق یک تیم بیسبال «بیلی بین». او مدیر تیم بیسبال اوکلند اتلتیک است. تیمش نتایج بسیار ضعیفی را کسب کرده و دو تن از بهترین بازیکنان خود را به خاطر همین مشکلات از دست داده است. به خاطر این تیم اوکلند اتلتیک در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. ولی «بیلی بین» که در سن جوانی با یک اشتباه، ورزش بیسبال رو انتخاب کرده است راه بازگشتی را نمیبیند. او تصمیم میگیرد نهایت سعی و تلاش خود را به کار گیرد تا بتواند تیمش را از بحران نجات دهد. او با کمک فردی به نام «پیتر براند» دست به اقدام عجیبی میزند. براساس یک سری معادلههای ریاضی و آماری برخی از بازیکنان را به خدمت میگیرد. به خاطر همین تصمیم رفتهرفته تیم نتایج بهتری میگیرد و موفقیتی تاریخی را رقم میزند.
مانیبال پر از نکات مدیریتی است. با توجه به اینکه بر اساس یک داستان واقعی است میتواند به سازمانها کمک بسیاری کند:
روبرو شدن با وقایع ناخوشایند
یکی از مسائل مهم در مدیریت روبرو شدن با وقایع ناخوشایند و شناسایی صحیح مشکل است. در یکی از صحنه های این فیلم کمیته فنی تیم اوکلند اتلتیک دور هم جمع شده و در حال بررسی وضعیت تیم هستند. آنها فکر می کنند که مشکل را می دانند. ولی «بیلی بین» به آنها توضیح می دهد که مشکل واقعی چیست.
این موضوع اهمیت شناخت مشکل واقعی سازمانها را نشان میدهد و اینکه شناخت مشکل بخش مهمی از راهحل است.
تغییر نگاه
بیلی بین وقتی میبیند که از نظر مالی امکان رقابت با سایرین را ندارد و مدیر باشگاه نیز حاضر به افزایش بودجه نیست، نگاه خود را عوض میکند. او با کمک «پیتر براند» که یک تحصیلکرده آمار است، رو به محاسبات ریاضی میرود. از اینروش موفق میشود که یک رکورد تاریخی در مسابقات بیسبال رقم بزند.
استفاده از آمار و اطلاعات و تحلیل مناسب آنها، نقش مهمی در حل مشکلات ایفا میکند. تیم شکستخورده اوکلند مبتنی بر دادهها و محاسبات رایانهای تغییراتی در تیم ایجاد میکند. اکثر مشاوران با آن مخالف هستند و آن را احمقانه میدانند. ولی پس از گذشت چند هفته نتایج این تغییرات آشکار میشود.
یکی از مشکلات افراد در سازمانها این است که در جایگاه درست خود قرار نگرفتهاند. «بیلی بین» با این ایده برای جایگزین نمودن بازیکنان گرانقیمتی که تیم از دست داده است به سراغ افراد جایگزینی میشود که در تیمهای دیگر به آنها توجه نمیشود. افرادی که به دلیل عدم درک مناسب از استعدادها در جای مناسب قرار نگرفتهاند. قرار گرفتن افراد در جایگاه درست یکی از دلایل مهم موفقیت سازمانهاست.
تغییر بلافاصله روی نمیدهد و نیاز است که برای دستیابی به آن در سطوح مختلف سازمانی پشتیبانی صورت پذیرد. همچنین اعتقاد راسخ به برنامه وجود داشته باشد. در ابتدای برنامه جدید که مبتنی بر اطلاعات کمی و تحلیلهای ریاضی است، تیم اوکلند با شکستهای پشت سرهم روبرو میشود. «بیلی بین» و «پیتر براند» به دیدار مدیر باشگاه میروند. در ملاقات با وی توضیح میدهند که مطابق پیشبینی ایشان، بردها از هفته هشتم به بعد آغاز میشود. مدیر نیز به آن اطمینان میدهد که همچون همیشه پشتیبانی از آنها خواهد داشت.
غلبه بر محدودیت های ذهنی
محدودیتهای ذهنی افراد یکی از موانع اصلی در راه پیشرفت است. در صحنهای ماندگار از فیلم، یک فرد نسبتاً چاق در مسابقه با چوب بیسبال ضربهای به توپ میزند. سپس با تلاش زیاد میدود تا دستکم خود را به ایستگاه اول بیسبال برساند. غافل از اینکه ضربهای که زده توپ را به میان تماشاچیان فرستاده. از این رو او نه تنها میتواند از ایستگاه اول بگذرد بلکه با خیال راحت میتواند تمام ایستگاههای دیگر را نیز پشت سر بگذارد. وقتی او روی زمین افتاده است، سایر بازیکنان به وی توضیح میدهند که چهکاری انجام داده است. تازه این زمان وی متوجه میشود. بلند شده و تمام ایستگاهها را طی میکند. محدودیت ذهنی این فرد که به خاطر چاقی زیاد تنها به فکر رسیدن به ایستگاه اول بود مانع از این میشد که وی به این فکر باشد که میتواند با ضربههای قوی خود بر این محدودیت فائق آید.
«بیلی بین» یکبار به خاطر پول، در ابتدای راه ورزشی تصمیم گرفت که بورس دانشگاه استنفورد را رها کند و وارد بیسبال شود. ولی او بهعنوان بازیکن موفقیت چندانی در این زمینه نداشت. از اینرو تصمیم میگیرد که هرگز تنها به خاطر پول کاری را انجام دهد. «یکبار به خاطر پول تصمیم اشتباه گرفتهام. قسم خوردهام که دیگر هیچوقت این کار را نکنم.» از اینرو وقتی یک باشگاه دیگر پیشنهاد ۱۲ میلیون دلاری به وی میدهد آن را نمیپذیرد و کار را در تیم اوکلند رها نمیکند.
یکی از دیالوگهای ماندگار این فیلم جملهای بود که «بیلی بین» به «پیتر براند» برای گرفتن سریع تصمیمهای مهم مدیریتی (ولو ناراحتکننده) از جمله اخراج افراد و اعلام آن به افراد مرتبط میگوید:
«ترجيح ميدي که يه گلوله شليک بشه تو مغزت يا ۵ تا گلوله بخوره تو سینهات و بعد از يه عالمه خونريزي بميري؟»
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- zohreh در درصد پیشرفت وزنی (گام به گام با مایکروسافت پروجکت – جلسه ۶)
- مدیریت پروژه در محاسبه گر تورم
- عباس در محاسبه گر تورم
- یحیی در هیچ تیمی نیست که در آن درگیری نباشد (مدل تاکمن) + کلیپ
- فواد در درصد پیشرفت وزنی (گام به گام با مایکروسافت پروجکت – جلسه ۶)
بایگانیها
- شهریور و مهر 1403 (1)
- بهمن و اسفند 1402 (1)
- مهر و آبان 1402 (1)
- مرداد و شهریور 1402 (1)
- خرداد و تیر 1402 (1)
- اردیبهشت و خرداد 1402 (1)
- فروردین و اردیبهشت 1402 (1)
- اسفند و فروردین 1401 (2)
- بهمن و اسفند 1401 (1)
- دی و بهمن 1401 (1)
- شهریور و مهر 1401 (1)
- اسفند و فروردین 1400 (4)
- بهمن و اسفند 1400 (1)
- آبان و آذر 1400 (1)
- مهر و آبان 1400 (1)
- مرداد و شهریور 1400 (2)
- تیر و مرداد 1400 (1)
- اردیبهشت و خرداد 1400 (2)
- اسفند و فروردین 1399 (4)
- بهمن و اسفند 1399 (8)
- آذر و دی 1399 (6)
- آبان و آذر 1399 (5)
- مهر و آبان 1399 (4)
- شهریور و مهر 1399 (2)
- مرداد و شهریور 1399 (4)
- تیر و مرداد 1399 (1)
- اردیبهشت و خرداد 1399 (3)
- فروردین و اردیبهشت 1399 (8)
دستهها
- ۱۰۰ پروژه
- MSP
- PMBOK
- آموزشی
- ابزارهای مدیریت پروژه
- اصول مدیریت
- برآورد
- برنامه ریزی و کنترل پروژه
- تمرین
- چرخه عمر و رویکرد اجرای پروژه
- زمان بندی
- کارگاه مدیریت پروژه
- کلیپ
- محاسبات سریع
- مدیریت پروژه
- مدیریت ذی نفعان
- مدیریت ریسک
- مدیریت کیفیت پروژه
- مدیریت محدوده پروژه
- مدیریت منابع انسانی
- مدیریت هزینه
- مدیریت یکپارچگی
- معرفی کتاب
- مقالات
- نرم افزار
- نقد فیلم
- وبینار مدیریت پروژه