یکی از بحثهای مهم در مدیریت پروژه، مفهوم موفقیت پروژه است. صاحبنظران در این زمینه نظرات مختلفی مطرح نموده اند. بسیاری، آن را با توجه به مقايسهی ميان زمان، هزينه و کیفیت با برنامه اصلی تعيين میكنند.
با این حال موضوع به این سادگی نیست و بحثهای دامنهداری در این زمینه مطرح است.
شاید بتوان با معرفی سه پژوهش مهم مسئله را بهتر شرح داد. ۱- یافتههای «بیكر»، «مورفی» و «فیشر» از تحلیل ۶۵۰ پروژهی هوافضا، ساختمانی و پروژههای دیگر؛ ۲- مطالعات پینتو و اسلوین در مورد پاسخهای ۴۱۸ مدیر پروژه از صنایع گوناگون؛ ۳- ارزیابی لچلر از ۴۴۸ پروژه، در كشور آلمان.
این سه مورد دارای دادههای تجربی زیادی هستند، پروژهها از صنایع مختلف را دربر میگیرند و از روشهای تحلیل دادههای تكمیلی استفاده میكنند.
۱- مطالعات بیکر، مورفی و فیشر
بیكر، مورفی و فیشر، تعریفی از موفقیت ارائه دادند كه هنوز نیز به آن استناد میشود. آنها به ۱۰ فاكتور اشاره دارند که بر موفقیت پروژه اثر دارد:
- تعهد تیم پروژه نسبت به اهداف آن
- تخمینهای صحیح اولیه از هزینهها
- توانمندی كافی اعضای تیم پروژه
- سرمایهی كافی برای تكمیل كار
- تكنیكهای كنترل و برنامهریزی مناسب
- كمینهنمودن مشكلات شروع كار
- وظیفهمداری
- نبود كاغذبازی
- حضور مدیران پروژه در محل اجرای پروژه
- به كارگیری معیارهای موفقیت به صورت روشن و واضح
۲- مطالعه پينتو و اسلوين
نتايج كار این دو به معرفي ۱۰ «فاكتور حياتی موفقيت» منجر شد:
- ماموریت پروژه – اهداف و خطمشی روشن اولیه.
- پشتیبانی مدیریت ارشد – تمایل مدیریت ارشد برای مهیا نمودن منابع و اختیارات/قدرت لازم برای موفقیت پروژه.
- زمانبندی/برنامههای پروژه – شرح و تفصیلی از مشخصات مراحل عملكرد افراد برای اجرای پروژه
- مشاوره با كارفرما – ارتباطات، مشاوره و توجه فعال به تمامی بخشهای موثر در پروژه.
- نیروهای كاری– استخدام نیروها، انتخاب و آموزش نیروهای كاری لازم برای تیم پروژه.
- وظایف فنی – در دسترس بودن فنآوری و تخصصهای مورد نیاز برای به انجام رساندن گامهای عملكرد فنی و تخصصی.
- پذیرش كارفرما – ارائه و فروش محصول نهایی به كاربران نهایی مشخصشدهی آن.
- پیگیری و دریافت بازخورد– آمادهسازی بهنگام اطلاعات كنترل جامع در هر مرحله از فرآیند اجرا
- ارتباطات–آمادهسازی یك شبكه مناسب و دادههای لازم برای هر كدام از فاكتورهای كلیدی در اجرای پروژه
- مشكلگشایی – توانایی ادارهی بحرانهای غیرمنتظره و انحرافات از برنامه.
۲- مطالعه لچلر
لچلر به رابطه علی و معلولی فاکتورهای موفقیت پرداخت و نشان داد که فاکتورهای انسانی (مدیریت ارشد، رهبر پروژه، تیم پروژه) و موفقیت رابطه معناداری با هم دارند. میزان همبستگی فاكتورهای عملكردی (مشاركت، برنامهریزی و كنترل، اطلاعات و ارتباطات) و موانع (تعارضات و تغییر اهداف) بسیار کمتر از آنهاست. لچلر با انتخاب عنوانی كه برای مقالهی خود نمود، اهمیت بیشتر این همبستگی را نشان داد:
وقتی صحبت از موفقیت پروژه میشود، حرف از افرادی است كه در آن دخیل هستند.
حال میخواهیم به این سوال پاسخ دهیم:
آیا پروژهای که زودتر از برنامه زمانبندی انجامشده و با مبلغی کمتر از بودجه تعیینشده به پایان برسد و کیفیت فوقالعادهای را به نمایش بگذارد، موفق است؟
در نگاه اول پاسخ به این سوال مثبت است. ولی با نگاه به پروژه سد هوور (Hoover Dam) شاید نیاز شود تا کمی تامل نمود.
سد هوور یکی از بزرگترین سدهای آمریکاست. این سد بر روی رودخانه کلرادو در منطقه جنوب غربی آمریکا واقع شده است. این پروژه در سال ۱۹۳۶ (۱۳۱۴) افتتاح شد. با وجود اینکه در آن دوران امکانات کمی وجود داشت ولی این پروژه دو سال زودتر از زمان مقرر و با بودجه ای کمتر از برنامه به پایان رسید. مدیر پروژه «فرانک کرو» برای تکمیل به موقع و مطابق با بودجه این پروژه هر نوع اقدام لازم را به انجام رساند.
برخی آن را از عجایب هفتگانه مهندسی می دانند.
ولی بعضی ها عقیده دارند که این پروژه با موفقیت به پایان نرسیده است.
پس از دیدن فیلم پروژه سد هوور در این زمینه قضاوت فرمایید:
پیشنهاد می شود که از میان «۱۰۰ پروژه مهندسی ایران که باید قبل از مرگ دید» پروژه سد دز را نیز مشاهده فرمایید.
علاوه بر این مطالعه مقاله پروژه های طولانی و هزینه بر، ولی ارزش آفرین! توصیه میشود.