دانش مدیریت پروژه در مقایسه با سایر علوم مدیریت و سازمان، دانشی نوین تری است. در این نوشتار نشان داده میشود که مباحث اصلی دانش مدیریت پروژه درشعر و ادب ایران زمین به ظرافت متجلی شده است. بدین منظور با محوریت اشعار مولوی نشان داده می شود که مباحث مدیریت پروژه در سروده های شاعران ایران زمین به زیبایی بازگو شده است. در این زمینه از دیدگاههای سایر شعرا و ادبای ایرانزمین چون حافظ، سعدی، فردوسی و دیگران بهره گرفته شده است.
پیش از ورود به موضوع نیاز است به موضوع اهمیت زبان مشترک در مدیریت پروژه و دیدگاه مولوی در این زمینه اشاره شود.
زبان مشترک
ایجاد زبان مشترک در مدیریت پروژه یکی از اصول اولیه استانداردهای مدیریت پروژه است. داستان زیبایی از مثنوی معنوی برای فهم این موضوع خود بسنده و کافی است.
چار کس را داد مردی یک درم | آن یکی گفت این به انگوری دهم | |
آن یکی دیگر عرب بد گفت لا | من عنب[۱] خواهم نه انگور ای دغا[۲] | |
آن یکی ترکی بُد و گفت این بنم | من نمیخواهم عِنَب خواهم اُزُم[۳] | |
آن یکی رومی بگفت این قیل را | ترک کن خواهیم استافیل[۴] را | |
در تنازع آن نفر، جنگی شدند | که ز سِرّ نامها غافل بدند | |
صاحبِ سری عزیزی صد زبان | گر بُدی آنجا بدادی صلحشان | |
پس بگفتی او که من زین یک دِرَم | آرزوی جملهتان را میدهم | |
چونکِ بسپارید دل را بی دغل | این درمتان میکند چندین عمل | |
گر سخنتان مینماید یک نمط | در اثر مایهی نزاعست و سخط (مولوی الف) |
[۱] – به لغت عرب انگور را گویند
[۲] – مردم ناراست
[۳] – انگور
[۴] – به لغت رومی انگور را گویند
همان گونه که در این داستان بازگو شد، هرکدام از این چهار نفر درخواست انگور داشتند ولی به زبانهای مختلف این خواسته را بازگو مینمودند و از این رو نمیتوانستند به یک تفاهم دست یابند. مولوی در پایان اشاره مینماید که وجود یک صاحب سرّ که با زبانهای مختلف آشنا باشد میتواند این اختلاف را (که چیزی جز نبود زبان مشترک نیست)، از میان بردارد و صلح و رشد را به ارمغان آورد.
مولوی به عنوان یک مدیر پروژه
در منابع مختلف مدیریت پروژه وظیفه اصلی مدیر پروژه ایجاد یکپارچگی در پروژه بیان شده است. توجه جدی مولوی به موضوع یکپارچگی (دیدن تمام پروژه در یک تصویر فراگیر) که هم میتوان در حکایت پیشین نشانی از آن یافت و هم در حکایت «فیل در خانه تاریک» به آن توجه شده، بیانگر اهمیت ویژه این حوزه مدیریت پروژه است. وی در مثنوی حکایتی درباره جمعی هندو بیان مینماید. ایشان بهقصد دیدن فیل به خانهای تاریک میروند. ازآنجاکه هیچچیز نمیبیند، تنها با لمس کردن وجود فیل را حس میکنند …